سرم اومد از هرچی میترسیدم

سرم تو برف بود انگاری نمیدیم


من که تا حرفی از عشق میشد میخندیدم

عاشقش بودم فقط نمیفهمیدم


کم نکرد از خستگی های من بیمار

پشت هر چی بین قلبامون همش دیوار


اونکه میگفت عاشق منه شبی سی بار

خوابو برد از این چشای اشکی بیدار


عاشق نمیشدم زهی خیال باطل

دیدی چطور عاشق شدم ای دل غافل


گاهی یه شهر بدون بارون خیس میشه

عاشق که گریه میکنه پاییز میشه


سرده تنم اون گرمه سرش

کاش برگرده سخته باورش


اول راه رسیدیم به تهش

عاشقم کرد و نموند آخرش


یادم میاد خاطره هاش …

یادش رفته اون همه حرفاش


آخرش اون منو تنها گذاشت

اصلا انگاری منو دوسم داشت


عاشق نمیشدم زهی خیال باطل

دیدی چطور عاشق شدم ای دل غافل


گاهی یه شهر بدون بارون خیس میشه

عاشق که گریه میکنه پاییز میشه


Ali Ashabi Khiale Batel


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها